a person with a dark eyes

نگارش نهم. درس 7 نگارش نهم:

انشا درمورد سوسک

جواب ها

جواب معرکه

Reza Rseven

نگارش نهم

بر اساس یک سری تحقیقات انجام شده مشخص شده است که سوسکها تنها موجودات زنده ای هستند که می توانند در برابر تشعشعات هسته ای و یا حتی یک انفجار هسته ای زنده بمانند. بنابر تحقیقات علمی انجام شده مشخص شده است که نوع پوست سوسکها به گونه ای است که می تواند از آنها در برابر تششعات هسته ای مراقبت کند. تنها زمانی که سوسکها در برابر تشعشعات هسته ای آسیب پذیر هستند در دوره پوست اندازی آنان است که هفته ای یک بار اتفاق می افتد. یک سوسک می تواند تا ۱۰ برابر میزان کشندگی تشعشع برای انسانها مقاومت کند. سوسک حمام یا سوسری جانداری است بندپا از ردهٔ حشرات، زیرردهٔ بالداران (Pterygota) فروردهٔ نوبالان (Neoptera)، راستهٔ سوسریان (Blattodea). سوسک نامی کلّی است برای خانوادهٔ سوسری‌ها. بسیاری از مردم، سوسری‌ها (سوسک حمام یا cockroachs) را با سوسک‌ها (Beetles) اشتباه می‌گیرند. سوسک‌ها دارای یک لایه یا قاب محکم و محافظ روی بالاهای خود هستند و قبل از پرواز باید ابتدا آن را کنار بزنند، ولی سوسری‌ها روی بالشان قاب ندارند. سوسک‌ها بزرگ‌ترین گروه حشره‌ها را به خود اختصاص داده‌اند و در محیط زیست‌های مختلفی دیده می‌شوند. از زمین‌های سنگلاخی تا جنگل‌های استوایی تحت قلمرو خیاطی‌ها به‌حساب می‌آید

جواب معرکه

معصومه

نگارش نهم

سلام. دوست عزیز. معرکه کن به نام خدا موضوع انشاء من 'من ، تابستان و فوبی* سوسک' است. در شهر من تابستان‏ها هوا بسیار گرم است بنابراین سوسک‏ها و دیگر حشرات موذی از لانه‏هایشان بیرون می‏ریزند و مدام به خانه‏های ما سرک می‏کشند و هی جیغ من و خیلی از آدم‏های دیگر را در می‏آورند .من از سوسک نمی‏ترسم ( مامانم می‏گوید دروغ ننویسم چون دروغگوها به جهنم می‏روند که خیلی داغ است و حتما سوسک هم دارد ) خب نمی‏گویم که نمی‏ترسم ‏ُُُ، می‏ترسم اما خیلی نمی‏ترسم فقط یکم می‏ترسم که خانوم معلممان می‏گوید آن یکم طبیعیست! همه می‏ترسند. البته من بیشتر چندشم می‏شود از آن پاهای دیلاغ و بدقواره‏اشان که یک عالمه خار دارد و آن شاخک‏های بلندشان که هی تکان تکان می‏خورد حتی وقتی بابا با لنگ دمپایی می‏کوبد رویش و دل و روده‏اش می‏پاشد بیرون و حال من بهم می‏خورد از این کارش! تابستان که می‌شود من صدای پای سوسک‎‌ها را نیز تشخیص می‌دهم حتی توی خواب! و خیلی وقت‎‌ها هم خوابشان را می‌بینم و توی خواب جیغ میز‌نم ، پیش خودمان بماند شما که غریبه نیستید ،گاهی هم گریه می‌کنم. هروقت هم یک سایه سیاه یا شی سیاهی می‌بینم فکر می‌کنم سوسک است و جیغ می‌کشم.با این که تابستان تعطیل است و همه آن‎ را دوست دارند اما من دعا می‌کنم که زودتر تمام شود تا دیگر سوسک‌ها را نبینم. مامان می‏گوید این که سوسک‏ها همش می‏آیند توی اتاق من به خاطر این است که دختر خیلی بدی هستم چون هی می‌روم توی لانه مورچه‌ها آب می‌ریزم و لانه‌شان را خراب می‌کنم آن‌ها هم مرا نفرین می‌کنند( ولی من فقط می‌خواهم کمکشان کنم تا زحمت آب بردن توی لانه‌شان کم شود) .البته این نظر مامان است و من اصلا هم دختر بدی نیستم فقط گاهی شیطنت می‏کنم که خانوم معلممان می‏گوید بچه ها اگر شیطنت نکنند که بچه نیستند اما مامان گوشش به این حرف‏ها بدهکار نیست و من را نمی‏فهمد (این را از توی فیلم‏ها یاد گرفته‏ام ) نخودی می‏خندم که مامان نفهمد درباره او چیزی نوشته‏ام وگرنه باز قشقرق راه می‏اندازد( مامان باز تاکید می‏کند که دروغ نگویم ) خب انشاء است دیگر آدم دلش می‏خواهد یک عالمه چیزی تویش بنویسد خانوم معلممان می‏گوید خلاقیت (فک کنم منظورش همین است که تا دلمان خواست دروغ بنویسیم توی انشاهامان )داشته باشیم و نگذاریم کسی خلاقیتمان را کور کند من هم نمی‏خواهم بگذارم کسی خلاقیتم را کور کند ( البته نمی‏دانم چشم این خلاقیت کجاست باید سر فرصت بگردم پیدایش کنم تا کسی کورش نکرده). اصلا این مامانم همیشه مسیر انشاء من را منحرف می‏کند ، نمی‏گذارد بنویسم ( مامان یکی زد پس کله‏ام که خیلی هم درد گرفت بعد هم گفت خودم وراجی می‏کنم نیندازم گردنش! ) خب اصلا می‌خواهم انشاءم را با یک خاطره ادامه دهم. چند سال پیش که هنوز خیلی کوچولو بودم یک شب تابستانی با خواهرم نشسته بودیم توی تاریکی و فیلم می‌دیدیم که یک دفعه احساس کردم یک چیزی سوسک مانند دارد روی دیوار راه می‌رود ، از ترس زبانم بند آمده بود فقط با انگشت اشاره کردم به سمتش که به خواهرم نشانش بدهم اما ناگهانی غیب شد و خواهرم فکر کرد که باز مثل همیشه توهم زده‏ام و حرفم را باور نکرد ، من که ترسیده بودم رفتم و روی اپن آشپزخانه (امن ترین جای ممکن ) نشستم که دیدم سوسکه رفت روی گردن خواهرم و او هی جیغ میزد و بالا و پایین می‏پرید من هم به تبع از او هی جیغ می‌زدم تا این که بابا آمد و سوسک را در یک عملیات محیر العقول (که نمی‏دانم چیست ) روی پشت خواهرم کشت ؛ او هم تا صبح خوابش نبرد و من هم هی می‌گفتم من که گفتم سوسک تو باور نکردی و هی حرصش را د

جواب معرکه

mia ..

نگارش نهم

سوسک موجودی دوست داشتی که در خانه ی مادر بزرگم زندگی میکنه و جزئی از نوه هاشه و.............. این داستان ادامه دارد

سوالات مشابه درس 7 نگارش نهم:

Ad image

جمع‌بندی شب امتحان فیلیمومدرسه

ویژه اول تا دوازدهم

ثبت نام